یکی از طرق اعتراض به رای، اعتراض ثالث است و موقعی این دعوا طرح می شود که شخص در دعوا حاضر نبوده وجزء طرفین دعوا و قائم مقام آنها نبوده ولی رای مذکور را ناقض حقوق خود بداند. اگر رأیی در دادگاهی صادر شده و شما نه به عنوان خواهان و خوانده و نه حتی وارد ثالث یا قائم مقام قانونی یکی از طرفین در دعوا نقشی نداشتید ولی رأی صادره خلاف منافع شما باشد می توانید از طریق اعتراض ثالث به رای مذکور اعتراض نمایید. دعوای اعتراض ثالث به دو صورت اصلی و طاری ممکن است وهمچنین ممکن است اعتراض ثالث در مرحله اجرایی رخ دهد و اعتراض نسبت به توقیف مال در مرحله اجرا باشد. به این مباحث در این مطلب پرداخته شده است.
موضوع اعتراض ثالث حکم قطعی دادگاه است و دادگاهی هم که در آن دعوای اعتراض ثالث اقامه می کنید دادگاهی است که حکم قطعی را صادر کرده است. بنابراین اگر تصمیم دادگاه حکم نباشد مثلاً قرار باشد و قطعیت نداشته باشد مثلاً قابل تجدیدنظر خواهی باشد شخص ثالث نمی تواند به آن اعتراض کند و راههای دیگر برای اعتراض به آن وجود دارد. البته برخی قرارها مانند دستور موقت و تامین خواسته از طرف شخص ثالث قابل اعتراض می باشد.
بعضی از اساتید کلیه قرارها را قابل اعتراض می دانند و قرارهای اعدادی را نیز قابل اعتراض می دانند منتها به نظر می رسد قرارهای اعدادی مانند قرار کارشناسی یا قرار استماع شهادت شهود چون به حق ثالث خللی وارد نمی کند قابل اعتراض ثالث نیست. طبق ماده۴۱۸ قانون آیین دادرسی مدنی، شخص ثالث حق دارد به هرحکم یا قراری که از دادگاه صادر می شود اعتراض کند. بنابراین شرط جواز اعتراض ثالث این است که حکم یا قرار قطعی از محاکم دادگستری صادر شده باشد.
کسی که اعتراض ثالث را اقامه می کند باید ذی نفع باشد. طبق ماده۴۱۷ قانون آیین دادرسی مدنی، برای این که ثالث حق داشته باشد اقامه دعوای اعتراض ثالث کند باید به حقوق او خللی وارد شده و مثل هر مدعی دیگر در دعوا ذی نفع باشد. طبق مقررات آیین دادرسی مدنی هرشخصی باید جهت اقامه دعوا شرایطی داشته باشد و یکی از شرایط اولیه برای اقامه دعوا داشتن نفع و ذی نفع بودن است.
ادامه مطلب در: دعوای اعتراض ثالث و انواع آن
منشاء ایجاد حق فسخ: طرفین می توانند ضمن عقد یا خارج از آن برای یک یا هر دو طرف معامله یا شخص ثالث حق فسخ قایل شوند. به این حق اصطلاحاً خیار شرط گفته می شود. در این خصوص مادتین ۳۹۹ و ۴۰۰ ق.م چنین مقرر داشته است: «در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معین برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد.» و« اگر ابتدا مدت خیار ذکر نشده باشد، ابتدای آن از تاریخ عقد محسوب است والا تاریخ قرارداد متعاملین است.»
منشاء ایجاد حق فسخ: قانون در برخی موارد برای جلوگیری از ضرر ناخواسته از قرارداد به طرف متضرر یا مغرور حق می دهد که بتواند با فسخ قرارداد از ضرر بیشتر جلوگیری می کند. بهعنوان مثال، در خصوص عقد اجاره مواد ۴۷۸ و ۴۷۹ ق.م چنین مقرر داشته است: « هرگاه معلوم شود عین مستأجره درحال اجاره معیوب بوده مستأجر می تواند اجاره را فسخ کند یا به همان نحوی که بوده است اجاره را با تمام اجرت قبول کند ولی اگر موجر رفع عیب کند به نحوی که به مستأجر ضرری نرسد مستاجر حق فسخ ندارد.» و « عیبی که موجب فسخ اجاره می شود عیبی است که موجب نقصان منفعت یا صعوبت در انتفاع باشد.»
اثر فسخ نسبت به آینده است و موجب می شود که عقد از زمان انشاء فسخ منحل و آثار آن قطع شده و به گذشته تسری پیدا نکند.
بنابراین منافع ای که مورد معامله داشته، اصولاً تا زمان فسخ، باید مال کسی باشد که به واسطه عقد مالک شده ولی چون نمائات و منافع متصله را نمی توان از مورد معامله جدا کرد، لذا منافع منفصله زمان فسخ معامله، مال کسی است که به واسطه عقد مالک شده و پس از فسخ معامله، مال کسی است که به واسطه فسخ مالک می شود.
ادامه مطلب در:
در این مطلب شما با مراحل ثبت برند فارسی و مراحل ثبت برند لاتین به تفکیک و با تفصیل آشنا خواهید شد. قبل از توضیح درباره مراحل ثبت برند ابتدا تعریفی از برند ارائه می دهیم. برند لغتی خارجی است که به معنای نشان و علامت تجاری می باشد و هر شرکتی با نام و نشان مشخص و مختص به خود شناخته می شود. این نام و نشان علامتی تجاری است که مختص آن شرکت بوده و باید به اسم آن شرکت به ثبت برسد؛ لذا شرکت ها جهت به دست آوردن بازار کار، تجارت کالا، خدمات رسانی با کیفیت و سریع تر، به ثبت برند شرکت خود اقدام می کنند.
اصولا ثبت برند اختیاری است اما با توجه به عواقبی که عدم ثبت آن برای اشخاص صاحب بدنبال دارد ثبت آن واجب عقلی می باشد.اولین و مهمترین مزیت ثبت برند، دادن یک چهره ی قانونی به آن برند و داشتن ضمانت اجرا برای افرادی که بدون مجوز قانونی اقدام به استفاده از آن میکنند خواهد بود.با توجه به گستردگی فضای بیزینس وتجارت یکی دیگر از ویژگی های ثبت برند منحصر به فرد شدن و تمایز با سایر می باشد زیرا یک برند ثبت شده همانند ندارد. همچنین بانک ها نیز برای برند های ثبت شده وام و تسهیلاتی قائلند.خود برند نیز در صورت شهرت داشتن به طور مستقل مورد خرید و فروش قرار خواهد گرفت.
ادامه مطلب در: مراحل ثبت برند و علامت تجاری شرکت
مسائل مربوط به ابلاغ در مواد ۶۷ تا ۸۳ قانون آیین دادرسی مدنی بیان شده است، البته در قانون تعریفی از ابلاغ نشده است.
ابلاغ در لغت به معنای رسانیدن نامه یا پیام آمده است؛ اما در اصطلاح حقوقی مطلع ساختن مخاطب از مفاد ورقه قضائی مطابق تشریفات قانونی را ابلاغ میگویند. قواعد راجع به ابلاغ از قواعد آمره میباشد و باید تشریفات آن بهصورت کامل رعایت شود؛ بنابراین صرف اطلاع مخاطب از مفاد رأی یا موضوع دعوا کفایت نمیکند بلکه رعایت کامل مقررات و تشریفات قانونی الزامی است مقررات ابلاغ آیین دادرسی مدنی تشکیلدهنده قاعده عام و کلی ابلاغ اوراق است به طوری که ابلاغ در امور کیفری هم تابع مقررات ابلاغ آیین دادرسی مدنی است.
مامور ابلاغ کسی است که وظیفه دارد ورقه ابلاغیه را برای طرفین دعوا ببرد. مامور حق ندارد به زور ابلاغ را انجام دهد و ابلاغ شرایط و انواعی دارد. با توجه به مواد ۳۰۳ و ۳۰۶ قانون آ.د.م. میتوان به ابلاغ واقعی و ابلاغ قانونی تقسیم نمود.
ابلاغ در صورتی واقعی است که برگهای موضوع ابلاغ طبق تشریفات قانونی به شخص مخاطب یا به شخصی که صلاحیت دریافت اوراق را دارد (در مورد اشخاص حقوقی مثل شرکتها) یا وکیل قانونی آنها تحویل داده شده و رسید دریافت گردد.
ادامه مطلب در: ابلاغیه چیست و ابلاغ قضایی چگونه صورت می گیرد؟
” و من غش اخاه مسلم نزع الله عنه برکه رزقه و افسد علیه معیشه وکله الی نفسه”
هرکس با برادر مسلمانش غش و خیانت کند، خداون برکت را از زندگی او بر میدارد و اورا تباه میسازد و او را به خودش واگذار میکند.
طبق قانون حمایت از خانواده کلیه عرضه کنندگان کالا و خدمات، منفرداً یا مشترکاً مسؤول صحت و سلامت کالا و خدمات عرضه شده مطابق با ضوابط و شرایط مندرج در قوانین و یا مندرجات قرارداد مربوطه یا عرف در معاملات هستند اگر موضوع معامله کلی باشد در صورت وجود عیب یا عدم انطباق کالا با شرایط تعیین شده، مشتری حق دارد صرفاً عوض سالم را مطالبه کند و فروشنده باید آن را تأمین کند و اگر موضوع معامله جزئی (عین معین) باشد مشتری می تواند معامله را فسخ کند یا ارش کالای معیوب و سالم را مطالبه کند و فروشنده موظف است پرداخت کند. در صورت فسخ معامله از سوی مشتری پرداخت خسارت از سوی عرضه کننده منتفی است.چنانچه خسارات وارده ناشی از عیب یا عدم کیفیت باشد و عرضه کنندگان به آن آگاهی داشته باشند، علاوه بر جبران خسارت به مجازات مقرر در این قانون محکوم خواهند شد.
غش با فتح به معنای فریفتن و دچار اشتباه انداختن طرف مقابل است. غش، نشان دادن چیزی ورای واقعیت امر می باشد یا موردی است که عیب جنس پنهان میگردد و بیان نمیشود.غش انواع مختلف دارد. غش در معامله و غش در نکاح.